رفتن به آتلیه
آخرین باری که سارا رو برای گرفتن عکس به آتلیه برده بودم تولد یک سالگیش بود.راستش اون موقع سارا اینقدر گریه کرد که شانسی وبه کمک اداهای تهمینه چند تا عکس خوب از توش در اومد.مدتی بود که به سارا میگفتم اگه ببرمت عکس بگیرم همکاری میکنی وخودش میگفت.اره.بالاخره اون روز بردیمش با خاله تهمینه.سارا بد همکاری نکرد ولی همش تا میگفتیم لبخند بزن خیلی مصنوعی لبخند میزد.یه کمم اگه بهش فشار میاوردیم میگفت :اصلا نمیخوام.خلاصه اینکه تو عکسای آخرش خانوم عکاس یه دفعه گفت :سارا پس کو خنده هات ؟سارا خیلی خوشش اومد وخندیدوخودشم میگفت:میگه کو خنده هات.خلاصه اینکه یه سری عکس از سارا گرفتیم که امیدوارم خوب بشن.پنج شنبه سارا به من میگفت:تارف نکنید مال خودتونه.خیلی برام جالب بود .گفتم از کی یاد گرفتی؟گفت از خرگوشه تو فیلم.قربون شیرین زبونیهات بره مامان.
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی