ساراسارا، تا این لحظه: 14 سال و 10 ماه و 5 روز سن داره

خاطرات سارا

تولد شش سالگیت مبارک

1394/4/24 14:16
نویسنده : نیره
124 بازدید
اشتراک گذاری

سارای عزیزم ،الان که دارم برات مینویسم.سحر بیست و هشتم ماه رمضونه.اولین رمضانی که ما تو امریکا هستیم.تو این لحظات ناب از خدا برات سلامتی و خوشبختی میخوام  و ارزو میکنم همیشه لبای خوشکلت خندون باشه.امسال دو شب رو تا سحر با من بیدار موندی که خیلی دوست داشتم اون شبا رو. ولی باقیه شبها بهت نگفتم چون ترسیدم بیخوابی اذیتت کنه.

امسال سال اولی بود که ما سه تایی تنها تولدت رو جشن گرفتیم.من رفتم یه کیک شکلاتی خوشکل و خوشمزه برات خریدم. خیلی ذوق میکردی و سه تایی کلی بهمون خوش گذشت هر چند که جای همه عزیزامون تو تولدت خالی بود.ان شالله که صدو بیست ساله بشی گلم.

الفبات هم تموم شده و این روزا همش میپرسی کی میخوایم جشن الفبا بگیریم و منم میگم هر وقت نوشتنت هم حسابی راه افتاد اونوقت.البته تو این یکی دو هفته ای که بیشتر تمرین نوشتن میکنی، نوشتنت هم خیلی خوب شد.اره دختر گلم جشن الفبات هم نزدیکه .نگران نباش جوجه یه قشنگم.

راستی با پشتکار بابا جون و خودت مانکی بارز ت هم حسابی راه افتاده.

خدایا تو این لحظاتی که فقط چند دقیقه تا اذان صبح داریم ازت سلامتی و خوشبختی میخوام واسه یه همه و خصوصا همه یه عزیزامون و به طور خاص واسه اسمعیل و سارای عزیزم و بعد از همه واسه خودم.

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)