اولین برف زمستانی
امروز اولین برف امسال بارید و زمین رو سفید پوش کرد. هر سال با باریدن برف اینجا خیلی خوشحال میشدم ولی راستش امسال با سرد شدن هوا و باریدن برف یه کم نگران میشم چون اگه خدا بخواد یکی دو هفته دیگه یه جوجه کوچولو به جمعمون اضافه میشه و با سرد شدن هوا احساس میکنم یه کم سخت تر میشه کارا. از خدا مبخوام به خاطردو تا جوجمون بیشتر و بیشتر کمکمون کنه.
سارای گلم دیروز صبح که از خواب بیدار شد ،هنوز تو جاش بود که منو صدا کرد و گفت مامان دندون ویگیلیم افتاد. این دهمین دندون شبری جوجه کوچولومونه که افتاد. جوجه اونم گذاشت زیر سرش تا توس فری براش هدیه بیاره. صبح که بیدار شد ،دید 2 دلار براش اورده.
خدای مهربونم به حرمت همه نعمتهات و مهربونیهات ،خودت هوای همه یه بنده هات رو تو این روزای سرد زمستونی ،بیشتر و بیشتر داشته باش و دل همه رو به داشتن خودت گرمتر و گرمتر کن. امین
اومدن کوچولومون نزدیکه همه چیز رو به خودت میسپارم ،مهربونم