ساراسارا، تا این لحظه: 14 سال و 10 ماه و 16 روز سن داره

خاطرات سارا

اولین تنها موندنت تو خونه

1391/5/24 8:26
نویسنده : نیره
181 بازدید
اشتراک گذاری

دیروز عصر باباجون رفتن تا ماشین جدیدمون رو که یه ال ٩٠ سفیدو خوشکله رو تحویل بگیرهniniweblog.com 

من وتو حسابی بادکنک بازی کردیم ومن مثل گزارش گرا تو رو تشویق میکردم که نذاری بادکنکت بیوفته وتو حسابی کیف میکردی.بعدش نشستی به نگاه کردنه شبکه پویا.هر چی گفتم سارا بیا با هم بریم آرایشگاه من صورتم رو مرتب کنم راضی نشدی.گفتم پس من برم تو خونه میمونی ؟گفتی آره.خیلی مردد بودم نگران بودم نکنه جیشت بگیره و...البته تو شکر خدا اصلا بچه خرابکار ی نیستی.خلاصه توکل کردم به خدا .واصت رو میز آب و بیسکوییت گذاشتم و گفتم من زنگ زدم حتما گوشی رو بردار.از آرایشگاه بهت زنگ زدم گفتی:دارم پسر شجاع نگاه میکنم.ماشاالله خیلی راحت وبا اعتماد به نفس بودی .خیالم راحت شد وکارم رو انجام دادم.تو رته برگشت واصه اینکه تشویقت کرده باشم برات بستنی ویفری که خیلی دوست داری خریدم.وقتی به  باباجون گفتم گفت سعی کن اینکار رو نکنی سارا هنوز برای طولانی مدت تنها موندن کوچیکه.البته خودم هم موافقم ولی زمانهای کوتاهش برای مستقل بار اومدنت خوبه گلم.بوس واصه دختره گلم

niniweblog.com

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)