ساراسارا، تا این لحظه: 14 سال و 10 ماه و 1 روز سن داره

خاطرات سارا

مسواک کردن

1391/6/19 11:10
نویسنده : نیره
165 بازدید
اشتراک گذاری

پنج شنبه وقتی بردمت دستشویی طبق معمول شلنگ آب رو برداشتی ومشغول آب بازی شدی.منم از فرصت استفاده کردم تا دندونام رو مسواک کنم.یه دفعه تو گفتی مامان جون اون مسواک صورتیم رو بیار منم دندونام رو مسواک کنم.گفتم اون مسواک صورتیت کثیف شده بود انداختم دور .رفتم اون مسواکی رو که باباجون از مسافرت برات آورده بود رو اوردم.هی مسواکت رو خیس میکردی وآبش رو میخوردی.دیدم به  این زودی ها از بازی سیر نمیشی.گفتم من میرم کارت تموم شد صدام کن بیام ببرمت.بعد از چند دقیقه دیدم اومدی بیرون.گفتم پس مسواکت کو .گفتی:گذاشتم اونجا.فکر کردم انداختیش تو سینک.رفتم دیدم قشنگ درش رو بستی گذاشتی پیش مسواکای ما.تعجب کردم گفتم چه طور گذاشتی .پاهات رو بلند کردی گفتی اینطوری.اون روز برای اولین بار با اون دستای کوچولوت تو حموم پشت منو لیف کشیدی .تا حالا سرم رو میشستی گاهی.

دیشب با خاله طاهره رفتی کوچشون وبرای اولین بار با بچه های کوچه اونا لی لی بازی کردی.خاله میگفت:سارا انقدر با مزه بازی میکرد که همه بچه ها باز ی رو ول کرده بودن ساار رو نگاه میکردن.

عاشقتم دخترم

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)