ساراسارا، تا این لحظه: 14 سال و 10 ماه و 14 روز سن داره

خاطرات سارا

قربون دم اسبیت بره مامان

1392/3/21 9:24
نویسنده : نیره
154 بازدید
اشتراک گذاری

دیشب موقع خواب گفتی مامان فردا صبح میخوام برم مهد موهام رو دم اسبی ببند بعد مامانی لباسام رو بپوشونه برم.گفتم مامان جان اونموقع که میری مهد من سر کارم نمیتونم موهات رو ببندم.گفتی صبح موهام رو ببند بعد برو سر کار .گفتم:نمیشه عزیزم اونموقع خیلی زوده.خلاصه شب خوابیدیم صبح ساعت 6 بیدار شدی گفتم آب میخوای دخترم؟گفتی نه .موهام رو دم اسبی میکنی؟گفتم آره قربونت برم برات بستم گیره سرات رو هم زدم بعد بلندت کردم تو آینه خودت رو دیدی یه احساس رضایت وشادی رو تو چهرت دیدم عزیزم.امیدوارم تو خواب موهات خراب نشه گلم.چون میدونم اگه خراب بشه ناراحت میشی.از اینکه وقتی موهات رو دم اسبی میکنم خوشت میاد خوشحالم البته باید یه کم خط فرق موهات دیده بشه چون وقتی موهات رو میزنم بالا خوشت نمیاد وتایید نمیکنی.قربون سلیقت بره مامان.

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)