مسافرت به مشهد و گرگان
هفته پیش تعطیلات تابستونی شرکت بود .ما به همراه خاله طاهره اینا وخاله تهمینه اینا ومامانی وداییش تب رفتیم مسافرت.این اولین مسافرت با ماشین جدیدمون بود.سارا هم خوشحال وخوش اخلاق بود.تو مسیر کلی شیرین زبونی میکرد وما رو مشغول کرده بود.یه اهنگ از آهنگ های قدیمی رو که مورد علاقه اسمعیل هم بود سارا عاشقش شده بود ودائم میگفت :باباجون آهنگ منو بذار اون آهنگه وای که دیوانه شدم میروی از سلی بود.بین راه هم گاهی میگفت باباجون دوست دارم یا باباجون من عاشقه دنیاتم.خاله طاهره میگفت سارا تو خیلی زبون باز وشیرین زبونی اسمعیل میگفت نه بچم زبون باز نیست مهربونه.گاهی هم که از دستمون عصبانی میشدی میگفتی:زهر مار زهر مار.اینقدر شیرین وقشنگ میگفتی که آدم دلش نمی ی...
نویسنده :
نیره
10:20